مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

نقش هدف در زندگى اجتماعى‏

در اين جا به نقش هدف در زندگى اجتماعى نيز بايد توجه داشت؛ زيرا بدون در نظر گرفتن هدف در زندگى اجتماعى نمى‏توان سخن از نظم اجتماعى گفت. هدف است كه منطقا رفتارهاى خاص را ايجاب مى‏كند. افراد با انجام رفتارهاى خاص در زندگى اجتماعى مى‏خواهند به آن هدف دست يابند. هدف نيز به نوبه خود، برخاسته از فرهنگ و انديشه افراد جامعه است، به نحوى كه هر جامعه‏اى بر حسب طبع اولى، در راستاى فرهنگ و انديشه خود، نظم اجتماعى خاصى را ايجاب مى‏كند. و لذا قدرت‏هاى استعمارى در راستاى سياست‏هاى استكبارى خود سعى مى‏كنند ملت‏ها را در جهت اهداف استعمارى خود سوق دهند و آنها را از فرهنگ اصلى خود تهى كنند و از طريق تحميل فرهنگ وارداتى نظم و فرهنگ ملت‏ها را در دست داشته باشند.
بنابراين بايد ديد فرهنگ و انديشه حاكم بر جامعه، چه نظمى را ايجاب مى‏كند. بديهى است كه فرهنگ دينى برخاسته از قرآن و جهان بينى توحيدى، نظم و سياستى را ايجاب مى‏كند كه در راستاى تحقق هدف خلقت و تأمين سعادت و رستگارى انسان در دنيا و آخرت باشد و آنچه اصالتا مورد نظر اسلام و قرآن است سعادت و تكامل انسان مى‏باشد.
با كمال تاسف بعضى از روشنفكران و ليبرال‏ها كه از يك طرف مسلمانند و از طرف ديگر در مسائل سياسى و اجتماعى اسلام بصيرت كافى ندارند، و در نتيجه دغدغه و تعصب دينى در آنها بسيار ضعيف است، از اين نكته اساسى غافلند و وقتى سخن از نظم اجتماعى گفته مى‏شود، نظم اجتماعى حاصل از دموكراسى غربى در نظر آنها تداعى مى‏شود. در حالى كه آن نظم اجتماعى غرب برخاسته از انديشه سكولاريستى اوست. اين روشن فكران به خاطر ضعف معلومات دينيشان گمان مى‏كنند تنظيم امور اجتماعى و اداره جامعه بر مبناى نظم، تنها در جدايى از سياست امكان‏پذير است كه اين خود از نتايج استعمار فرهنگى است و از موفقيت‏هاى قدرت‏هاى استكبارى محسوب مى‏شود كه توانسته‏اند با تخدير افكار به اصطلاح روشن فكران كشورهاى جهان سوم، آنها را از انديشه دينى تهى كنند و به عوامل ترويج فرهنگ استعمارى خود تبديل نمايند.
به هر حال در فرهنگ توحيدى و اسلامى هر چيزى از جمله نظم اجتماعى، در راستاى هدف خلقت ارزيابى مى‏شود و بديهى است كه هدف از نظم اجتماعى در فرهنگ دينى و قرآنى تنها تأمين رفاه مادى و منافع دنيوى نيست؛ بلكه علاوه بر تأمين رفاه و منافع دنيوى، تكامل انسان و سعادت اخروى بشر مورد نظر است و روشن است كه در مقام تعارض، سعادت اخروى بر امور دنيوى مقدم شمرده مى‏شود.
حال با توجه به اين مقدمه به بيان حضرت على عليه‏السلام درباره نقش درباره نقش قرآن در تأمين نظم سياسى و اجتماعى جامعه باز مى‏گرديم و بيان حضرت را مورد دقت قرار مى‏دهيم تا با ديدگاه ولايت در مورد نقش و جايگاه قرآن در زندگى اجتماعى بيشتر آشنا شويم.
حضرت على عليه‏السلام با تعبيرى اعجاز گونه نقش قرآن را در تنظيم امور اجتماعى جامعه بيان مى‏كنند و ما را بدان توجه مى‏دهند تا مبادا از آن غفلت كنيم. حضرتش، بعد از آن كه فرمودند قرآن نسخه شفا بخش دردها و مشكلات شماست، مى‏فرمايند: و نظم ما بينكم؛ نظم امور و روابط بين شما در قرآن است؛ يعنى اگر نظم مطلوب و معقول را كه همه افراد جامعه در سايه آن نظم به حقوق مشروع خود برسند، طالب باشيد، مى‏بايد امور خود را بر اساس رهنمودهاى قرآن سامان بخشيد.
بر آگاهان پوشيده نيست كه تعبير((ونظم بينكم)) متوجه امور و روابط اجتماعى افراد است. هر چند افراد موظفند امور شخصى و فردى خود را نيز بر اساس رهنمودهاى قرآن تنظيم كنند؛ لكن تعبير((و نظم ما بينكم)) شامل نظم امور شخصى افراد نمى‏شود؛ چنان كه بر اهل زبان پوشيده نيست، حضرت على عليه‏السلام در فرازهاى مورد بحث درصدد بيان نقش جنبه‏هاى اجتماعى قرآن كريم هستند.
حضرت با بيان اين نكته كه نظم اجتماعى شما در قرآن كريم است، به مسلمانان و پيروان خود مى‏فرمايند شما بايد امور سياسى و روابط اجتماعى خود را بر اساس قرآن سامان دهيد.
البته روشن است كه توصيه‏هاى مذكور تا زمانى كه از ناحيه مسوولان نظام اسلامى توصيه‏هاى اخلاقى غير لازم الاجرا تلقى شود و مورد اعتقاد و باور و ايمان قلبى آنها نباشد، اين نسخه شفابخش آسمانى دردى از دردهاى اجتماعى جامعه ما درمان نمى‏كند. حضرت با بيان نكات سياست نظام دينى، واقعياتى را بيان مى‏كنند كه بدون به كار بستن آنها، رسيدن به يك جامعه انسانى مبتنى بر قسط و عدل كه آنها افراد به حقوق خويش و تكامل مطلوب برسند، ممكن نمى‏باشد.
بنابراين اصلى‏ترين و كارسازترين عامل، عامل ايمان و اعتقاد و باور مسوولان و دست اندركاران حكومت، به برنامه و سياست‏هاى كلى قرآن كريم است. تا آنها به قرآن و كارآمد بودن رهنمودهاى آن در حل مشكلات جامعه و تأمين سعادت افراد، ايمان قلبى و اعتقاد راسخ نداشته باشند، نه تنها در عمل، قرآن را الگوى خود قرار نمى‏دهند، بلكه درصدد فهم معارف قرآن نيز برنمى آيند. البته چون در كشور اسلامى و بر مردم مسلمان حكومت مى‏كنند، ممكن است به حسب ظاهر و در مقام شعار، براى حفظ موقعيت خويش در ميان مردم خود و ديگر ملل مسلمان، خود را مسلمان و حكومت خود را حكومت اسلامى بنامند؛ در حالى كه تنها الگوى حكومتى كه براى آنها مطرح نيست حكومت بر اساس قوانين اسلام و الگوى برگرفته از قرآن است. ليكن اين بيگانگى دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى از دين و فرهنگ قرآنى، به خصوص در زمينه سياست و اداره جامعه، مطلبى نيست كه براى مسلمانان ناشناخته باشد؛ زيرا ملل مسلمانان همه مى‏دانند نظام‏هاى حكومتى كشورهايشان اسلامى نيست و فرهنگ و ذهنيت حاكم بر مسوولان حكومتى، با ذهنيت و الگويى كه بر اساس فرهنگ قرآنى شكل مى‏گيرد به كلى متفاوت است.
آنچه انسان را به شگفتى و تعجب وا مى‏دارد و در عين حال جاى تاسف و نگرانى دارد، وضعيت فرهنگى حاكم بر كشور اسلامى عزيزمان ايران است. در كشورى كه بر اساس رهنمودهاى قرآن و فرهنگ دينى و به رهبرى ولايت فقيه انقلاب كرده و به پيروزى رسيده است؛ بسى جاى تاسف و نگرانى است كه سخنان و مواضع و عملكرد بعضى مسوولان فرهنگى نشان مى‏دهد آنها نيز شناخت كافى از اين كتاب آسمانى ندارند و كارآمدى الگوى حكومتى برگرفته از آن را بيشتر از هر الگوى شرقى و غربى ديگر نمى‏دانند. اينان پيوسته از اصول انقلاب اسلامى و ارزش‏هاى دينى عقب نشينى مى‏كنند و به دليل نداشتن ايمان كافى و اعتقاد قلبى گاه به كنايه و گاه به تصريح، با كمال بى شرمى، چنين اظهار مى‏كنند كه دوران حاكميت قرآن و كارآيى فرهنگ دينى در عرصه حكومت گذشته است و در اين زمانه، جامعه بشرى به وحى الهى نياز ندارد و خود به تنهايى مى‏تواند راه‏هاى بهترى براى اداره جامعه و تأمين امنيت و برقرارى نظم ارائه كند. بجا بود در اين جا اشاره‏اى به ظالمانه بودن نظام‏هاى حكومتى موجود در جهان و فجايع و جناياتى كه در حق ملت‏ها به نام نظام‏هاى پيش رفته و متمدن مى‏شود داشته باشيم تا بى‏مايگى سخن مذكور و بى‏ايمانى و خود باختگى گويندگان آن بيش از پيش برملا شود؛ لكن به خاطر دور نشدن از اصل موضوع و پرهيز از طولانى شدن سخن، از بيان بى عدالتى‏ها و پاى مال شدن حقوق انسان‏ها و ظلم و جنايت و ناامنى‏هاى موجود در نظام‏هاى بشرى صرف نظر مى‏كنيم و به منابع مربوطه ارجاع مى‏دهيم.
به هر حال بديهى است وقتى كارآيى حكومت بر اساس رهنمودهاى قرآن در تأمين قسط و عدل و نظم در جامعه به منصه ظهور مى‏رسد كه مسوولان و دست اندركاران حكومت بدان باور و يقين داشته باشند و در مقام عمل، قوانين و دستورات قرآن را بنابراين حاكميت قرآن در جامعه در گرو ايمان و باور قلبى كارگزاران حكومت به اين كتاب آسمانى است كه اين مساله نيز به نوبه خود در گرو شناخت آنها نسبت به اين نسخه شفابخش الهى و احساس نياز آنها به دين و حكومت الهى است. اين احساس نيز جز با ايجاد روحيه بندگى و زدودن روح استكبارى و خود بزرگ بينى در مقابل حاكميت خداوند متعال حاصل نمى‏شود. اين روحيه استكبارى همان روحيه مذمومى است كه شيطان را از آستانه تشرف به مقام ملائكه اللهى و قرب به بارگاه خداوندى تنزل داد و شقاوت ابدى او را باعث گشت.
شايسته است در اين مقام خطاب حضرت على عليه‏السلام در خطبه 175 را كه عواقب ناخوشايند دورى از قرآن كريم را بيان مى‏كنند مورد توجه قرار دهيم. اين بيان هشدارى است براى كسانى كه از يك طرف خود را پيرو على عليه‏السلام معرفى مى‏كنند و از طرف ديگر قرآن و الگوى حكومتى برگرفته از آن را براى اداره جامعه بشرى امروز ناكافى مى‏دانند و تراوشات فكرى ناقص بشرى را در ارائه سياست‏هاى حكومتى بر حكومت ولايى قرآن ترجيح مى‏دهند. اميد كه در پرتو چنين رهنمودهايى همه مردم جامعه ما و به ويژه برنامه ريزان و متصديان امور حكومتى، بيش از پيش به لزوم محور بودن قرآن در جامعه اسلامى ايمان پيدا كنند و اين توصيه‏ها در صحنه عمل به كار گرفته شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 19 دی 1391برچسب:نظم بخشى به امور اجتماعى طبق رهنمودهاى قرآن‏, ] [ 18:40 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب